رسم شیدایی
سحر های نابی که بیداری اش به هزار هزار خواب شیرین می ارزید. ومیزبان مهربانی که... تمام شد فصل زیباترین عاشقانه ها... رمضان و سفره های گسترده ی رحمت او الغوث هایی که به زبان بهترینهای خلقتت جاری بود را فریاد زدیم و از تو میخواهیم ....ای اهل کبریا و بزرگی..
چشمهای بیداری که دق الباب خانه های بهشت بود
قنوت هایی که تابوت شیطان را میخ میکوبید
از سحر تا افطار گهواره ی بهانه های ما را تکان تکان میداد تا
زنگارهای کودکانه ی دلهامان بریزد
و فقط ما بمانیم و دستهای او
ما و گرم ترین و آرامترین آغوش هستی...
رمضان و دستهای یخ کرده ی لحظه های افطار...
رمضان و لبهای خشکیده ی دم ظهر...
رمضان و عطشهای دوست داشتنی اش...
رمضان و"الهی اجرنا من النار یا مجیر"ها
رمضان و "خلصنا من النار یا رب" هایش
به امید رهایی از آتش...
به مدد اینکه دیگر لقمه های چرب و نرمِ شیطان نباشیم
تو را به تمام صفات نیکت صدا زدیم و اعتراف کردیم به تمام خطاهای قبل از اینمان
و باور داریم تو بخشنده ترینی....
ای اهل جود و جبروت ...ای اهل بخشش و مهربانی.... ای اهل تقوی و آمرزش
به حق این روز که عید مسلمین قرارش دادی
در آور ما را در هر خیری
و بر آور ما را از هر بدی...
از تو میخواهیم آنچه بندگان شایسته ات خواستند
و پناه میبریم به تو از آنچه پناه برند از آن بندگان مخلصت
کمکمان کن خوراک شیطان نباشیم...