سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رسم شیدایی

سحر های نابی که بیداری اش به هزار هزار خواب شیرین می ارزید.
چشمهای بیداری که دق الباب خانه های بهشت بود

قنوت هایی که تابوت شیطان را میخ میکوبید

ومیزبان مهربانی که...
از سحر تا افطار گهواره ی بهانه های ما را تکان تکان میداد تا

زنگارهای کودکانه ی دلهامان بریزد

و فقط ما بمانیم و دستهای او

ما و گرم ترین و آرامترین آغوش هستی...

تمام شد فصل زیباترین عاشقانه ها...
رمضان و دستهای یخ کرده ی لحظه های افطار...

رمضان و لبهای خشکیده ی دم ظهر...

رمضان و عطشهای دوست داشتنی اش...

رمضان و سفره های گسترده ی رحمت او  
 رمضان و"الهی اجرنا من النار یا مجیر"ها
رمضان و "خلصنا من النار یا رب" هایش

الغوث هایی که به زبان بهترینهای خلقتت جاری بود را فریاد زدیم
به امید رهایی از آتش...

به مدد اینکه  دیگر لقمه های چرب و نرمِ شیطان نباشیم

تو را به تمام صفات نیکت صدا زدیم و اعتراف کردیم به تمام خطاهای قبل از اینمان

و باور داریم تو بخشنده ترینی....

و از تو میخواهیم ....ای اهل کبریا و بزرگی..
ای اهل جود و جبروت ...ای اهل بخشش و مهربانی.... ای اهل تقوی و آمرزش

به حق این روز که عید مسلمین قرارش دادی

 در آور ما را در هر خیری
و بر آور ما را از هر بدی...

از تو میخواهیم آنچه بندگان شایسته ات خواستند

و پناه میبریم به تو از آنچه پناه برند از آن بندگان مخلصت

 
کمکمان کن خوراک شیطان نباشیم...


نوشته شده در یکشنبه 91/5/29ساعت 1:58 صبح توسط ز،س(نگار)|همدلی ( ) |