• وبلاگ : رسم شيدايي
  • يادداشت : يک قطعه دلتنگي گم شده...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    عبور بايد کرد*همنورد افق هاي دور بايد شد* و گاه در رگ يک حرف خيمه بايد زد*عبور بايد کرد

    ميخواهم سرم را... زير سايه ي شانه هايي بگذارم... که برساند م به خورشيد..
    و يک صداي آشنا ...که پژواکش را قاب بگيرم... گوشه ي دلم...



    دلم ذره ذره آب ميشود براي...
    سنجاقکي ...که بنشيند، کنار حوض فيروزه اي خاطرم...


    و سيرابم کند از آرامش.

    شما خيلي قلمت شيرينه...لذت بردم عزيز.مرسي

    پاسخ

    اين لطف شماس گلم...ممنون از همدليت
    ميخواهم سرم را... زير سايه ي شانه هايي بگذارم... که برساند م به خورشيد..

    سلام

    بسيار زيبا بود

    خدا پناه لحظه هاتون


    زيبا قلم زديد
    پاسخ

    زيبا خونديد...ممنون ازحضورتون
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ دوشنبه 9 مرداد 91 نوشته (يک قطعه دلتنگي گم شده) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    سلام.ممنونم